اسباب بازی
سلام سلام صد تا سلام به دختر ماه روی شیرین زبونم از شیرین زبونیات چی بگم که هر چقد بگم کم گفتم هفته پیش رفتیم لاهیجان دور بزنیم که مامانی تصمیم گرفتم واسه دخملم اسباب بازی بخریم بنابراین در اقدامی انتهاری رفتیم داخل اسباب بازی فروشی بزرگی و شما بعد از چند دقیقه نگاه جستجوگرانه پشت در شیشه ای مغازه رو که باز بود نشون دادی و گفتی اینو میخوام حالا این چی بود یه گیتار زرافه ای که چند دفعه بهم گفته بودی و من نخریده بودم و تو هنوز یادت بود و توی اون مغازه بزرگ بازم همون چیزی رو که دلت میخواست از گوشه و پشت در پیدا کردی و خریدیم. 2 روز اول همش باهاش بازی کردی و هنوزم دوسش داری دختر خوبم.دیروز غروب مادرجون زنگ زده بود و شما گوشی رو برداشتی و بعد از ...
نویسنده :
مامان
16:49