نیکانیکا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

نیکا فرشته کوچولو

کودکی کن ناز من

سلام عروسک ناز من این روزها هوا بهاریه و ما هم ظهر ها با هم میریم تو حیاط و تو این کار رو خیلی دوست داری و حسابی بازی میکنی تند تند اومدی بالا و چند تا از عروسکهاتم آوردی تو حیاط منهم برات زیرانداز گذاشتم و ... خلاصه اونقدر وروجکی که همه سوراخ سمبه های حیاط رو جستجو میکنی.من که از اینهمه انرژی پایان ناپذیرت خسته میشم ولی امیدوارم خدا حوصله م رو بیشتر کنه تا بتونم دوران کودکی خوبی رو تو خاطرت بجا بذارم عزیزکم.نیکا جونم از ته دلم عاشقتم.امروز من رو تختم دراز کشیده بودم که یهو دیدم یه پیراهن تابستونی رو که توی کمدت آویزون بود پوشیدی و فقط نتونستی زیپ پشتش رو ببندی با ذوق زیاد ازت پرسیدم چه جوری برداشتی عزیزم؟ تو هم سریع گفتی با شندلی(صندلی) دیگ...
23 فروردين 1393

یه روز خوب

سلام دختر خوشگلم امروز روز خوبی بود ظهر مادرجون اومد خونه مون و کلی برات جایزه خریده بود جوراب کیتی و پسته و بادوم دستش درد نکنه مثل همیشه که ما رو شرمنده میکنه.غروب هم آماده شدیم بریم جشن روز مهندس که نظام مهندسی برگذار کرده بود سرافون زردی رو که تازه برات درست کردم پوشوندمت مثل فرشته ها شده بودی خوشکل من و کلی برات وان یکاد خوندم که اول از همه خودم چشمت نکنم. تالار نگین شرق بود خیلی بهت خوش گذشت اول که 2 تا شیرینی و یه موز و یه خیار خوردی بعد هم سر فرصت بقیه خیارها رو زدی تو رگ همش نگرانم یه وقت مریض نشی . مجری برنامه عمه خورشید بود که تو شبکه گیلان برنامه کودک اجرا میکنه سریع شناختیش باهوش من و کلی ذوق کردی بعد هم برای بچه ها مسابقه ...
9 اسفند 1392

راهنمایی میخوام

دختر قشنگتر از گلم سلام خیلی خیلی دوستت دارم مامان که حد و مرزی نداره.شیرین تر از عسلم عاشقتم. این روزها خیلی زود عصبانی و ناراحت میشی برای هر چیزی هم غصه میخوری واقعا نمیدونم چیکار کنم . وقتی تو ناراحتی دلم میخواد هر کاری بکنم تا خوشحالت کنم  باید کتاب بخونم یا از یکی راهنمایی بگیرم دلم میخواد همیشه خوشحال باشی و فکرت آزاد باشه تا بتونی سالم رشد کنی نازنینم اینو بگم که فوق العاده مهربون و دلسوزی و همه رو دوست داری و به هیچکس حسودی نمی کنی حتی ذره ای حتی اگه من هم یه بچه ی دیگه رو ناز بدم  هم حسودی نمیکنی مثل فرشته ها پاک پاکی عروسک من. امروز روز مهندس بود مادرجون هم مثل همیشه زحمت کشید و برای بابا و عمو اسماعیل(شوهرخاله) و دایی عل...
6 اسفند 1392

تولد دختر خاله

سلام دردونه مامان پریروز تولد 5 سالگی گیتا جون بود از قبل بهت گفته بودم که بخوابی و بیدار شی میریم تولد و همینکه از خواب بیدار شدی و یکم غلت زدی و سرحال شدی گفتی مامان الان میخوایم بریم تولد گیتا؟فکر کنم با همین فکر خوابیده بودی گل نازم. ساعت 6ونیم آژانس گرفتیم و رفتیم چون بابا  یه ساعت دیگه تازه میومد و کشوی میز توالت گیتا هم مونده بود چون برای کادو به بابا گفتم برای هر دو تا تون میز توالت کوچیک درست کنه و میدونستم که گیتا خیلی خوشحال میشه و همینطور هم شد من فقط به مادرجون گفته بودم که کادوی ما چیه همینکه رسیدیم گیتا قربونش برم با ذوق و شوق پرسید خاله جون شما کادو آوردین؟دوست داشت بجای کادوی نقدی وسیله باشه. منم گفتم آره ولی یادم ...
28 دی 1392

دخترم مینویسه

عزیز دلم امروز دستم خورد و یه چیز از روی میز افتاد و تو سریع گفتی من نیفتادمش که ؟ قربونت برم که همش منو میخندونی تازگیها هم هر وقت خودکار یا مداد سیاه دست میگیری حروف انگلیسی مینویسی یا خط خطی میکنی واقعا مثل نوشته و میگی مامان ببین من چیزی نوشتم. راستی از ماه پیش که 3 و نیم سالت شده بود ق رو میتونی تلفظ کنی و کلماتی رو که ق داره رو درست میگی ولی بعضی وقتا بازم میگی گ که من خیلی دوست دارم مثل من باهات گهرم وقتی میگی دلم میخواد بخورمت گلم.
10 دی 1392

روزهای دیماه ما

سلام به عشق زندگی مامان و بابا.دختر نازم این ماه من میرم دانشگاه غیرانتفاعی برای مراقبت و شما هم میری پیش مادرجون و پدرجون.اونا خیلی دوست دارن من میخواستم شما رو بذارم مهد ولی مامان گلم گفت بیارش اینجا پیش ما. شما هم تقریبا دختر آرومی هستی ولی نه همیشه دخترم امیدوارم همیشه قدرشون رو بدونی و بیشترین احترام رو بهشون بذاری.مامان و بابای خوبم خیلی دوستتون دارم و خیلی متشکرم اگه شما رو نداشتم نمیدونستم چیکار کنم از خدا میخوام عمر طولانی با سلامتی داشته باشین. یه روز هم شما رو پیش خاله الهام گذاشتم و خواهر گلم هم گفت هر وقت خواستی نیکا رو بیار ممنونم ازش و دوستش دارم.دختر شیرین تر از عسلم عشقم خیلی دوستت دارم صبح ساعت 7 بیدارت میکنیم و معمولا باب...
10 دی 1392

نیکا

اینجا 1 ماهه بودی و ما اومدیم ساحل صدف چون اونموقع آستارا بودیم. اون روز همکار بابایی مهندس ساکتی تو رو برای اولین بار دید و 10 تومن بهت داد دستشون درد نکنه ...
25 آذر 1392