نیکانیکا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

نیکا فرشته کوچولو

نیکای خوش خنده

نیکای گلم عاشق خنده ای و این روزها به هر بهونه ای میخندی انشاالله که همیشه تو زندگیت بخندی و شاد باشی امروز بعد از نهار رفتی زیر میز و برنجهایی که خودت ریخته بودی رو دیدی و با تعجب گفتی اینا رو کی ریخته؟ بابا هم گفت شما دیگه با قیافه حق به جانب گفتی نه من نریختم . من گفتم موش موشک ریخته تو هم با خوشحالی حرفم رو تایید کردی و گفتی موش موشی ریخته شب هم بعد از شام که چه عرض کنم موقع غذا کلا چند باری میری یه دور میزنی و دوباره میای بعد از اینکه چند قاشق غذا خوردی بازم زیر میزو نگاه کردی و ما در حال غذا خوردن بودیم می گی که من نریختما موش موشی ریخته قربون شکلت برم من که خودت دیگه کاملا خوب و بد رو تشخیص میدی.امروز برات یه خاطره از بچه گ...
22 آذر 1392

کلاس زبان

دختر ناز و قشنگم سلام امروز سر ظهر که بابا از سر کار اومد گفت میخواد شما رو به پارک ببره.من هم شما رو آماده کردم و با خوشحالی با بابا رفتی من چون کمرم درد میکرد نتونستم باهاتون بیام.خیلی خوشحال بودی عزیزم تو ماشین هم دوباره با خوشحالی از بابا پرسیدی میخوای منو ببری پارک؟ عزیزم تازگیها موسسه پژوهش( کلاس زبان) ثبت نامت کردم و خیلی راضیم همه چیو همونجا یاد میگیری دیروز که اومدی به حالت شعری میگفتی good buy   see you tomarow و خیلی کلمات دیگه که معنیش رو بلد بودی.و عاشق این هستی که ازت سئوالهای تصویری کتاب کار زبانت رو بپرسم و نود درصد رو درست جواب میدی دختر باهوشم.رنگ آمیزی رو هم خیلی دوست داری تمام تمرینهای کتاب رو روز...
20 آذر 1392