بدون عنوان
سلام به خانم خودم. دیروز 29 خرداد رفتیم و هر دومون موهامونو کوتاه کردیم.خیلی خوشحال بودی عزیزم کلا از چیزهای جدید استقبال میکنی دختر با ذوق من . جدیدا هر لحظه سوالهای مختلف میپرسی که همشون با چرا شروع میشه. چرا ما بدن داریم؟ چرا پاهامون بجای شکممون نیست و لبمون بجای ابرو و .... که ترسناک بشیم؟ آخه من چی جوابت رو بدم خوشکل مامان؟ اینروزها وقتی بهت نگاه میکنم از خودم میپرسم تو کی اینقدر بزرگ شدی که من نفهمیدم؟همش به یاد اوایل تولدت میوفتم.مهربون من تو همش طرفدار منی و بابایی جرات نداره به شوخی بهم بگه بالای چشمت ابرو چند روز پیش داشتیم فیلم میدیدیم و بابا به لحن شوخی به بازیگر فیلم گفت چه عروس خوبیه. و شما سریع گفتی مامانی عروس خوبیه .ما اونقدر خندیدیم که نگو فدای مهربونیهات بشم من . امیدوارم و همه سعیم اینه که برات چیزی کم نذارم مادر.اگه یه لحظه پیشم نباشی دلم میگیره شیطون شیرین زبونم